هیچوقت خودت را برای کسی شرح نده، کسی که تو را دوست داشته باشد نیازی به این کار ندارد و کسی که تو را دوست ندارد، آن را باور نخواهد کرد
پرسیدند : هنگام غروب خورشید چرا زرد رنگ است ؟
گفت : از بیم جدایی .
خورشید با همه ء درخشندگی در پایان هر روز ناپدید می شود و جای خویش را به تاریکی می دهد ولی آفتاب عشق جاودانه در آسمان دل می درخشد و جان می بخشد و این روزی است که شبی بدنبال [...]
یادمان باشد زنگ تفریح دنیا همیشگی نیست ، زنگ بعد حساب داریم …
به چشمی اعتماد کنکه به جای صورت به سیرتت بنگرد.
به دلی دل بسپار که جای خالی برای تو داشته باشه و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن آموخته باشد
منم آن شعله آتشکه از هر شمع برخیزم… تمام هستی خود را فقط به پای تو ریزم… درون قلب من فرمانروایی کن… که از موی تو برخیزد همه عطر دل انگیزم…
بادبادک رفت بالا…قرقره از غصه دوریش لاغر شد !!
بدترین فریب عاشق شدنه! چون خودت رو به چیزی متعلق می کنی که یه روزی از
دستت میره…
اگر روزی دلت لبریز غم بود گذارت بر مزار کهنه ام بود
بگو این بی نصیب خفته در خاک یه روزی عاشق و دیوانهام بود…
میگن دلتنگی قشنگترین هدیه عشقه
حالا من با این هدیه قشنگی تو چیکار کنم ؟
تو رفتی رد پایت در دلم ماند
شکوه خندهایت در دلم ماند
دلم را با سحر خوش کرده بودم
غروب ماجرایت در دلم ماند
شریک دردهایم بودی ، اما
غم بی انتهایت در دلم ماند
هزار و یک شبم چون باد بگذشت
طنین قصه هایت در دلم ماند
سپردی سرنوشتم را به پاییز
بهار با صفایت در دلم ماند
علی رغم سکوت ساده من
سفر کردی ، صدایت در دلم ماند
و حالا مثل یک رویای برفی
کاش میشد لطفی میکردید ونظر میدادید
نظرات شما ما رو در پیشرفت کارمون کمک شایانی میکرد
منتظرم متشکرم