من به غیر از تو نخواهم. چه بدانی. چه ندانی
از درت روی نتابم. چه بخوانی. چه نخوانی
دل من میل تو دارد چه بجویی. چه نجویی
دیده ام جای تو باشد.چه بدانی. چه ندانی
من که بیمار تو هستم.چه بپرسی. چه نپرسی
جان به راه تو سپارم.چه بدانی. چه ندانی
ایستادم به ارادت.چه بود گر بنشینی
بوسه یی بر لب عاشق چه شود گر بنشانی
میتوانی به همه عمر. دلم را بفریبی
ور بکوشی ز دل من بگریزی.نتوانی
دل من سوی تو آید. بزنی یا بپذ یری
بوسه ات جان بفزاید.بدهی یا بستانی
جانی از بهر تو دارم. چه بخواهی.چه نخواهی
عشقم آهنگ تو را دارد. چه بخوانی.چه نخوانی
نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق
@@@@@@@ نبودش @@@@@@@@@
امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه
فقط خوابه ، تو که رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم
عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا ازعشقت
نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش
حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و گنجشک کلاغای
سیاه پوشن ، چراغ خونه خوابیده توی دنیای خاموشی ، دیگه ساعت رو
طاقچه شده کارش فراموشی ، شده کارش فراموشی ، دیگه بارون نمی
باره اگر چه ابر سیاه ، تو که نیستی توی این خونه ، دیگه آشفته
بازاریست ، تموم گل ها خشکیدن مثل خار بیابون ها ، دیگه از
رنگ و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت
گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم
گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو
به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری
گفتم که تو می دونی،سرخاک
تو می میرم ، ولی
تا لحظه مردن
نمی گیرم
دل از
آسمان وقف نگاهت گل من
مانده ام چشم به راهت گل من
هر کجا هستی وباشی گویم
که خدا پشت و پناهت گل من