در آینه آرایششون رو چک میکنن به خودشون عطر میزنن احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن بلاخره ماشین رو پارک میکنن توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون دنبال کارت عابربانکشون میگردن کارت رو وارد دستگاه میکنن توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن کد رمز رو وارد میکنن۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن کنسل میکنن دوباره کد رمز رو میزنن کنسل میکنن دوست پسرشون رو صدا میزنن که کد صحیح رو براشون وارد کنه مبلغ درخواستی رو میزنن دستگاه ارور (خطا) میده مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن دستگاه ارور (خطا) میده بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن انگشتاشون رو برای شانس رو هم میذارن پول رو میگیرن برمیگردن به ماشین آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن استارت میزنن پنجاه متر میرن جلو ماشین رو نگه میدارن دوباره برمیگردن جلوی بانک از ماشین پیاده میشن کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمیذار برای آدم سوار ماشین میشن کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده آرایششون رو توی آینه چک میکنن احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن مندازن توی خیابون اشتباه برمیگردن میندازن توی خیابون درست پنج کیلومتر میرن جلو ترمز دستی رو آزاد میکنن. (میگم چرا انقدر یواش میره نوشته شده توسط مهرداد سوهانکار در شنبه بیست و یکم مهر 1386 ساعت 11:34 بعد از ظهر | لینک ثابت | آرشیو نظرات | درباره وبلاگ |