عمریست که با یاد تو می سوزم و خوشم

        گفته بودی که بیایم چو به جـان آیی تو

من به جان آمدم اینک تو چرا می‌نایی؟

 بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال 

عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد